گرچه شاید از این مناسبت بسیار نورانی، کمی گذشته باشد اما حیفم آمد این شعر زیبا رو که بقول شاعرها تازه سروده شده رو براتون ننویسم.
ای آفتاب هشتمین! ای دهر را ناموس ای دست باران خیزِ تو در دست اقیانوس!
دستم بگیر از لطف، ای بی انتها قدّیس! پایم رسان تا عشق، تا قرب تو، تا پابوس
صحن تو بر تر از بهشتِ تجری الانهار قدر کبوترهای تو افزون تر از طاووس
ای در شرف، پروردگار هر چه نیکویی! وی در شفا، آموزگارِ هرچه جالینوس!
هرگز نشد کس از حریم قرب تو محروم هیهات اگر بازآیم از درگاه تو مأیوس
چون تو نخواهد یافت هرگز، ای خداباور! صدبار اگر در شهر گردد، شیخ با فانوس
با دست خالی آمدم تا پرشوم از مهر در بیکرانت غرق کن ای روح اقیانوس
کلمات کلیدی :